تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

صد و سی و پنج.

بابام با رکابی گرفته خوابیده؛ من دارم با سویشرت و جوراب پشمی رو مبل لرز میزنم...

خ ۱ هم اومده میگه یخ نزنی اسکیمووووو!

واقعا چرا؟؟؟؟

صد و سی و چهار. دوستانی دارم..گلاب به روتون دییوووث

میگه تو وسواس داری؟

میگم یکم

میگه در چه حد؟

میگم لیوانم جداست..مثلا

میگه کاشکی بیام خونتون

میگم چرا؟؟

میگه حالا..

میگم بگو دیگه فضول دونم ترکید

میگه خب، میشاشم تو لیوانت..

.

.

صد و سی و سه

گفتن نداره ولی فقط به عشق زمبه نشستم دارم میتی کامون میبینم ..!

صد و سی و دو

دیشب ساعت یک رفتم واسه فردام پنیر گردویی گرفتم..الان بیدار شدم دوش گرفتم اومدم بخورم میبینم نصفش نیست!

یخچال دیگه امنیت نداره..!

صد و سی و یک

از اونایی که باید رو دیوار نوشت..

ایناهاش!

صد و سی.

قبلا خواننده پروپا قرص یه وبلاگ بودم. از این وبلاگ گروهیا بود یه نویسنده داشت اسمش پگاه بود. عاشق اسمش بودم. دروغ چرا ۱۵ سالم بود و بد جور روش کراش داشتم....هر پستی میزاشت اولین کامنتش من بودم؛ یه روز یه آهنگ گذاشت..i will survive...نمیفهمیدم چی میگه..ریتمیک گوش میدادم و حال میکردم. الان تو تلگرام به چشمم خورد...موزیک ویدئو با ترجمه.. حسم نسبت بهش رو بخوام بگم اینه که اصل جنسه؛ نابه نابه ناب..و البته حال الانمه....هععععععییییییی

دااااااانلللللللووووووددددد  

صد و بیست و نه

هر بار که عکس خودمو یا یه فیلمی که منم توش بودم و حرف زدم میبینم واقعا شرمنده اطرافیان میشم...خداییش اینا چه طوری منو تحمل میکنن؟؟

صد و بیست و هشت

دستم خورد یه وویس از خودم پلی شد اپیلاسیون شدم...قبلا فک میکردم  صدام خوبه الان ایمان اوردم به توهم بودن ماجرا!

صد و بیست و هفت

با آدمای خوشحال طورهِ رکِ کسخل معاشرت کنید...اینا وقتی دارین دروغ میگین یا تظاهر میکنید مراعاتتون نمیکن میگن "گه نخور بابا..من که میدونم" باعث میشن واقع نگریتون قوی شه زیاد توهم نزنید!

صد و بیست و شیش

زنگ زدم به خاله م، میگه: "ها چیه؟..چته زنگ زدی؟"

.

.


صد و بیست و پنج

به یه حدی از تباهی رسیدم که خودمو کشیدم کنار زدم رو شونم گفتم داری چه گهی میخوری کسخل؟!

صد و بیست و چهار

 دلستر مالت خالی من الکحول میزنیم به نیّت فول آف کحولش :)))

صد و بیست و سه

اعصاب یه کار نداشته باشم رانندگیه. ده دقیقه ست رفتم بیرون و اومدم یه سر درد گرفتم که فقط باید کله مو بکوبم تو دیوار تا حل شه. 

از صب تا حالا دوبار با ملت حرفم شده؛ چل بار فحش دادم چند بارم سرمو کوبیدم تو فرمون. با توجه به شرایط روانیم فقط یه پاترول دو در میتونه ماشین مناسب من باشه. سفته هر جا بکوبمش اعصابم خراب نمیشه؛ یه گاردم میزنم جلوش باهاش بقیه رو هل میدم که راه برن..مرسی عح

صد و بیست و دو.

اونی که از همه عکس خوب میگیره و بعد میان ازش عکس میگیرن و به طرز معجزه آسایی شبیه کوتوله های سفید برفی در میاد منم!

فک کن آخرش هم میشینن میکن واه واه...ببین ما چه خوش عکسیم و تو چقد بد میوفتی :/

حالا خودمم قبول دارم بدعکسم و بلد نیستم بخندم و وقتی به دوربین نگاه میکنم چشام اشک بار! میشن ولی خداییش نه تا اون حد :(

صد و بیست و یک

بابام ۶ و نیم صب در اتاقمو رگ باری میزنه میگه نمیدونی هویه کجاست؟...

واسه هضم این موضوع تا ده و نیم خوابیدم...هنوز شوک ام

صد و بیست

قشنگ به گه خوردگی افتادم...همه چیز تکرار شده..یه بازی  مسخره..منم بازیچه ماجرا..

صد و نوزده. اگر از دیده کوتاه نظران افتادیم صحبت دفترچه مشکیه ما را بس..

با این که از دیشب تا حالا عین سگ پاچه گرفتم و اخلاق سگم رو به اطرافیان گرامی که خیلی وقت بود تجربه ش نکرده بودن نشون دادم اما الان خوبم،فحش نمیدم و خود خوری هم نمیکنم.
فقط اینو بنویسم یادم باشه که هیچکی ارزش اینو نداره که این اندازه جدی بگیریمش و بتونه تا این حد روم اثر بزاره و براش وقت بزارم.
حیف قول دادم از این به بعد در این حدم بها ندم بهش که بخوام وقت بزارم درباره ش فک کنم وگرنه بیشتر ازش مینوشتم..
.
.

صد و هجده

از سر درد دارم دیوونه میشم و میدونم که همش به خاطر اینه که دارم خودمُ گول میزنم. تصمیمُ گرفتم...همه چی دایورت رو چپیه و خلاص

یاحق

صد و هفده

اگه تا عصر از عصبانیت نترکم دیگه نمی میرم..

صد و شونزده

باز عطسه کردم زبونم لا دندونام گیر کرد...عح

صد و پونزده

شایان نیستم ۲۱م دهنشُ صاف نکنم..

صد و چهارده. تموم

حس میکردم همه چی مثه سابقه..گفت نیست؛ بدم گفت نیست. دستم شل شد؛ گوشیم افتاد و تموم..

و تموم

صد و دوازده + یک

به عنوان اولین شب چند ماه اخیر قراره عین آدم قبل ۱۲ بخوابم..حالا احتمالا امشب زلزله میاد تا صب نمیخوابم :/

صد و دوازده

از یه چیز سیر نشم مختار دیدنه...آخرش مطمئنم پای همین سریال جان به جان آفرین می تسلیمم :(

صد و یازده

الان میفهمم وقتی نتیجه کنکورم نوشت مردود چه بلایی سرم اومد...خدا بخیر کنه امسالو..

.

.


صد و ده

به این فک میکنم که چقد از عمه بزرگم متنفر ام..

صد و نه

اون وقتهایی که میفهمی و خودت میزنی به نفهمیدن عجیب تو دلت خالی میشه؛ نمیدونم چرا..

صد و هشت. به نام خدا مودم خانه هستم

از صب بو بردن نت هدیه دادن بهم؛ داد میزنن شاااایااان نقطه اتصال!

.

.

شما فک کن خواهر شماره  ۱ چند سالی بود بهم میگفت "اون" الان بهم میگه شایان...در این حد عزیز شدم!

الانم با گوشیم اوردنم تو هال زدنم تو شارژ که بهتر آنتن بدم :|

صد و هفت. دمت گرم آقای ورزی

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بود
عکس شیدایی، در آن آیینه ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود، اما مست و بی پروا نبود

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را، نشان از آتش سودا نبود

دیدم، آن چشم درخشان را ولی در آن صدف
گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

صد و شیش.

دانلود نکنی ضرر کردی.. اینه

صد و پنج.

خوشبختانه آدم پول دوستی ام..شب خوش!

صد و چهار. وسوسه این است..

شیطونه میگه بشین تا صب دانلود کن ۱۵ گیگ اینترنتو تموم کن..نفس درست کار میزنه پس کله م میگه احمق فردا ۶۰ تومن پول کلاس میدی..میخوای حرومش کنی واسه ۱۵ گیگ نت؟؟

صد و سه. پوووووووووووف

میخوام گوشیمو خاموش کنم..دارم عکسامو انتقال میدم..همراه اول پیام داد بسته اینترنت ۳۰ روزه ۱۵ گیگابایت به شما تعلق گرفت...یعنی  *** تو این شانس و این زندگی....**********

صد و دو. یا حق؛ عح

چش ام خشک شد بس که زل زدم به این گوشی و نوتیفیکشنش نیومد..هیهات من الماری..هیهات

صد و یک.

من تمرین و تلاشم همیشه اشتباه خرج میشه. فی المثل همین با گوشی تایپ کردن..دستم رو هوا میچرخه دو خط تایپ میکنم..

صد. بعد میپرسن جای تعجب داره که انسان به فنا میره

وقتی کنکور میخوندم میشستم وویس ۹۰ دقیقه ای سخنرانی عبدالکریم سروشُ گوش میدادم در بحر عرفان مستغرق میشدم..الان هیچ که هیچ کاری ندارم حالم به هم میخوره از اسمش.. 


نود و نه.

دقیقا میدونم مشکلم چیه ولی حس حل کردنش نیست..

نود و هشت. متنفر هام (آپدیت مهر ماه)

۱.حمید گودرزی

۲.ارسلان قاسمی

۳.حمید گوردزی

۴. قربونت برم قربونم بری با دوستای دبیرستان

نود و هفت.

یکی از بارزترین ویژگی های شعر نو معاصر که تو این انجمن شعرا میخونن اینه که واسه ملتِ کوچه بازاری بخونی میگن کسشر نگو بابا..واسه شاعر (از اون استخون داراش) بخونی رگ گردنش باد میکنه میگه کسشررر نگو..!

نود و شیش.

نیت کردم دو ساعت زبان بخونم. فعلا دو بار اتاقم مرتب کردم، کامنت های وبلاگ جواب دادم، همه وبلاگ ها رو خوندم، در راستای صله ی رحم رفتم دیدار اقوام، دو تا مستند تاریخی دیدم و الانم دارم ناخون هام میگیرم...
همین طوری پیش بره تا ۴۸ ساعت آینده نظام سرمایه داری فاسد امریکا رو هم اصلاح میکنم!