تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

صد و شصت و پنج. دافه

S A:

تو پیاده رو وسط آدما گیر کرده بودم یه دختر از این خود داف پندارا کنارم بود..یه لحظه سرشو برد عقب، دستشو گرفت جلو دهنش و چشاشو بست..بعد بی هیچ صدایی برگشت به حالت اولیه ش..

به نیت این که عطسه کرده کنار خودش هر هر خندیدم!

نظرات 1 + ارسال نظر
Naught شنبه 29 مهر 1396 ساعت 10:57

:))))))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.