تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

صد و شصت

رفتم شهر کتاب...چه بهشتی بود. واقعا انگیزه دارم الان واسه درس خوندن

نظرات 5 + ارسال نظر
وجوج پنج‌شنبه 27 مهر 1396 ساعت 22:53 http://http://crisp.blog.ir/

انگیزه؟؟؟؟
شهر کتاب فقط بعدش چندتا سرترالین میخواد!
وگرنه همش مایه سرزنش و ملامت و حسرت و افسوسه!
و حامل افکار شیطانی برای سوء استفاده از اعتماد فروشنده ها

خب یه موارد دیگه هم هست که خدمتتون عرض میکنم (شیطانی میخندد)

تارا پنج‌شنبه 27 مهر 1396 ساعت 18:34 http://shaanaar.blogsky.com

تو انگیزه میگیری من افسردگی!!
چون کلی چیزای قشنگ داره ولی من پول ندارم!

میشه مثبت ببینی. درس میخونم پولدار شم بتونم بخرم. مفت خوری به من نمیاد

آرام پنج‌شنبه 27 مهر 1396 ساعت 10:17 http://Peace-road.blog.ir

تو دهات شمام شهر کتابه؟:)
تو دهات ما هم هس^.^

نه ما الان دهات خودمون نیستیم...الان شهریم

بهار پنج‌شنبه 27 مهر 1396 ساعت 02:19

اصن شهر کتاب عشقه همین که میری توش قدم بزنی احساس خوبی بآدم دست میده من گاهی میرم تو قسمت رمان ها غرق میشم
بعد میام طبقه پایین ی خودکار میخرم میرم

نه من تو رمانها غرق بودم اومدم بالا یه پاکن دیدم ۲۷ تومن بود کلا از خواب غفلت بیدار شدم :/

سالادفصل چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت 22:41

چ انگیزه های خوبی داری تو

نه جدی میگم. خیلی خوب بود...طبقه بالاش لوازم تحریر بود. رفتم تو گفتم شهر کتاب همینه؟..گفت نه برو زیر زمین..یه پله باریک داشت..رفتم پایین یهو یه زیر زمین ۵۰۰ متری با هوار تا کتاب دیدم..کپ کردم یه لحظه. انقد کتاب خریدم که ۲ تومن موند ته جیبم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.