این که من با یه بطری شیر کاکائو و یه شلوار تو خونه ای سر خیابون بودم و دوتا پسر ۱۴ یا ۱۵ ساله داشتن تلفنی با زیداشون (!) تو هیئت قرار میزاشتن واقعا ذهنیتم مبنی بر سنتی بودنم رو به عصر حجری بودن ارتقا داد!
یه بار رفته بودم با دوستم پارک یه پارک بزرگ و نسبتا شلوغ هم بود یه دختر پسر 13_15 ساله تو پارک یه جور مورد داری کنار هم نشسته بودن که داشتیم بالا میاوردیم ....:/
خداییش دهه شصتو باید تا نصف هفتادم گسترش بدن..مام سوخته ایم!!
اتیش پاره ها :))))
یه بار رفته بودم با دوستم پارک یه پارک بزرگ و نسبتا شلوغ هم بود یه دختر پسر 13_15 ساله تو پارک یه جور مورد داری کنار هم نشسته بودن که داشتیم بالا میاوردیم ....:/
خداییش دهه شصتو باید تا نصف هفتادم گسترش بدن..مام سوخته ایم!!