تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

تهویه شماره ۱۷ (فصل دوم)

قبلا گفتم "هوا رو ولش دنبال ریه های تازه باش" ولی الان دیگه ریه هم‌نمونده ناموسا"..بریم بمیریم خلاص شیم!

پنجاه و دو. عح عح

یادتونه قبلا بلاگفا شلوغ بود زیر هر پست چل تا کامنت بود همه داشتن قربون صدقه هم میرفتن و بلاگرا فاز روشن فکری برمیداشتن؟

الان بیان دقیقا همونه..پووووف

نظرات 7 + ارسال نظر
نیکیا سه‌شنبه 4 مهر 1396 ساعت 00:25

الانم‌تو اینستا یکی قربون صدقت میره باید بری قربون‌صدقه بک بدی....

از دست همین برنامه شو حذف کردم چِشَم به چشه این ملت نخوره...چیه این کارا...

بریدا شنبه 1 مهر 1396 ساعت 06:25 http://eshkaft.blog.ir

جا داره پوکرفیس :/ بشم

بشین خب!...

Kilgh جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 23:55

آقا نخندیا ولی انصافا کار نشد نداره.
اینقدر شکل های کشف نشده و غیر قابل درکی از انرژی تو جهان هستی وجود دارن که مغز انسان هنوز بهش نرسیده که شاید همین فردا کیلگ بیاد در خونتون، اتاقت رو مرتّب کنه صرفا چون یه بار بهت گفته دوستشی. :))))
من واقعا به متافیزیک و معجزه و همه ی اینا با هم اعتقاد دارم.

اونا که به هر حال چه راست چه فیک زندگی شونو می کنن، تو اسمش رو بذاری حماقت صرفا دنیا رو به کام خودت تلخ می کنی.

فرض کن یه روز صبح مردم جهان با هم قرار بذارن که هر حرفی اون روز می شنون باورش کنن که حقیقته. چه حجمی از انرژی منفی از بین می ره اون روز؟

زندگی سراسرش گول مالیدنه سر خودت. اینم روش... با روان آزاد سر خودت گول می مالی. شیک و پیک و خوشمزه.

ولی ن م دانم بی خیال. :))))) الآن که فکر می کنم من خودم هم به این چیزایی که می نویسم اعتقاد ندارم در حال حاضر. دنیا رو می تونم در تخیلاتم این جور تصوّر کنم صرفا. تو این مایه ها که یه روزی می آد که دنیا اینجور. کاش جنازه م نرسه به اون روز فقط.

باید فک کنم این کامنتو جواب بدم که فعلا فکرم نمیکشه..فردا نوبت دندون پزشکی دارم مغزم سمت گا میل میکنه بس که میترسم :|

وجوج جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 22:48 http://http://crisp.blog.ir/

بیا برو طنز ظریف و لطیف!
تحفه است انگار بلاگ اسکای با این قالباش!اه

برو در خونه خودتون سیب زمینی ..بدووو
قالب از این بهتر؟؟؟؟ ها؟؟

kilgh جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 21:52

تحمّل این حجم از لاکچری بودنو نداری؟ :))))
منم ندارم. نه یه زمانی نداشتم. الآن دیگه دارم و صرفا زیر لب با خودم می گم حیف که هیچ کدومتون تو دنیای واقعی کنار من نیستید. دیدگاهم رو عوض کردم.

شاید واقعا یک گروه از مردم هستند که تا همین حد مثبت اندیش و شاد و خوشحال اند. فقط کنار ما نیستن. ما بد شانس بودیم که شانس آشنایی باهاشون رو نداشتیم. انرژی رو با هم تقسیم می کنند. از دور هم بودن لذّت می برند و قدر لحظه ها را می دونند. قدر وجود هم دیگه رو. چرا باورش برامون اینقدر سخت و غیر قابل باوره؟ چرا بر نمی تابیم؟
چرا زندگی صد در صد قربون صدقه ای برامون قابل هضم نیست؟ مگه قرار نیست با ابراز احساسات دنیا خیلی زیبا تر بشه؟

از نظر روان شناسی می گن تو یه حرکت رو حتّی فیکش هم کنی، تهش تبدیل به شخصیتت می شه. یه نظریه ی اثبات شده س. با توجه به این نظریه، این آدما یه قدم از کل جهان جلو ترند. رفتار هاشون حتّی اگه واقعی هم نباشه، در آینده اثری که باید و لازمه رو خواهد گذاشت.

ببین یه مدت سعی کردم مثبت اندیش باشم و باور کنم که مثلا خاله ی دختر عمه ی بابام وقتی بهم میگه قربونت برم واقعا داره از ته دل میگه و اصلا هم دروغ نمیگه..بعد یه مدت احمق شده بودم؛ همه چی باورم میشد راحت هم گول میخوردم. یه حالتی که اصلا دوس ندارم و اصلا نمیخوام باشم. عوارض مثبت اندیشی تو چنین مواردی همینه که گفتم.
ولی مثبت فک کردن فرق داره با این خودتو گول زدنه. وقتی مثبت فک میکنی دیدت مثبته نسبت به چیزی که روش شناخت دادی. مثلا من اگه الان بگم تو میتونی کمکم کنی تو یه قضیه ای با توجه به شناختی که روت دارم دارم مثبت فک میکنم..ولی اگه بگم که اره کیلگ فردا صب میاد اتاقمو مرتب میکنه واسم...اره بچه خوبیه..چرا نیاد؟..خودش یه بار بهم گفت دوستمه...فقط یه احمق بودنه نه مثبت اندیشی. قبول دارم مثالم خیلی کسشر بود ولی خب فک کنم منظورمو رسوند.
.
.
دنبال مثبت اندیشای مجازی میگردی؟.....همون هفت خطهای واقعین که یه جور گولت میزنن که نفهمی از کجا خوردی!

سالادفصل جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 20:45

در ضمن همه ک نباید مثل بلاگ اسکایی ها لاکچری و باکلاس باشن که..

عاقا تو خداییش بچه بلاگ اسکایی یی...الکی رفتی بیان

سالادفصل جمعه 31 شهریور 1396 ساعت 20:44

اینا کجا دیدی دقیقا؟؟من ک ندیدم از این موارد[البته خب تعداد بلاگایی ک من میخونم نسبتا کمه]

الکی داشتم میخوندم دیدم. اینا تو بلاگفا هم زیاد بودن..هف هش نفر دور هم جمع میشدن همش تو وباشون قربون صدقه ی هم میرفتن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.