یه مرضی هم هست که طرف سرماخورده گلو درد داره و دندونش هم نصفش ریخته ولی تو خیابون که داره میره چشمش به یخمک میوفته مدهوش میشه میره یه لیوان بشکه ای دورنگ ازش میخره میخوره..
خخخخ من هر وقت دوران مدرسه سرما میخوردم و داشتم می مردم ,می رفتم دو تا بستنی میخوردم می گفتم من که قراره امپول بزنم بذار بستنی رو بخورم!!!!!
خوشحالم کردی :)) احساس مرض دار بودن تو وجودم کمتر شد :))
وای تو دیگه فاجعه تر از منی. یه سری یادمه بهار بود سرما خورده بودم و لرز میزدم از سرما. ۷۵ تومن دادم یه بستنی کیم گرفتم.. ایکسی بستنیش از اونایی بود که یه بار آب میشن دوباره یخ میزنن..کاکائو شم از اون شیرین بدمزه ها بود..قشنگ مزه ش تو دهنمه..ولی چسبید!
خخخخ من هر وقت دوران مدرسه سرما میخوردم و داشتم می مردم ,می رفتم دو تا بستنی میخوردم می گفتم من که قراره امپول بزنم بذار بستنی رو بخورم!!!!!
خوشحالم کردی :)) احساس مرض دار بودن تو وجودم کمتر شد :))
وای تو دیگه فاجعه تر از منی.
یه سری یادمه بهار بود سرما خورده بودم و لرز میزدم از سرما. ۷۵ تومن دادم یه بستنی کیم گرفتم..
ایکسی بستنیش از اونایی بود که یه بار آب میشن دوباره یخ میزنن..کاکائو شم از اون شیرین بدمزه ها بود..قشنگ مزه ش تو دهنمه..ولی چسبید!
لموو؟
یعنی...؟
لمو اصلاحی لری به معنای فردی شکم باره است که خوردنی میبینه دل و دین میبازه!